هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجهای ناشی از ناسزاگویی دیگران میگوید و تصمیم میگیرد با استفاده از زبان تند و هجو به مقابله بپردازد. او قصد دارد از تیغ زبان برای انتقام گرفتن از دشمنان و حتی دوستان استفاده کند و با هجو، آنها را منزوی سازد. شاعر همچنین اشاره میکند که قصد دارد با قدرت کلام خود، همگان را تحت تأثیر قرار دهد و حتی دوستان را نیز از ترس و امید آگاه سازد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم پیچیدهای مانند انتقام، هجو و مقابله است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از زبان تند و تصاویر خشن ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد یا تأثیر منفی داشته باشد.
شمارهٔ ۴۰ - وله ایضا
محتشم تا کی کشم از ناسزاگویان عذاب
آخر از بیطاقتی تیغ جزا خواهم کشید
گر حسام هجو خواهم داشت زین پس در غلاف
برخلاف ماسلف آزارها خواهم کشید
میزند چون تیغ طعنم خواه دشمن خواه دوست
میکشم تیغ زبان ورنه جفا خواهم کشید
تا غنیمان را کنم هریک به کنجی منزوی
خویش را بیرون ز کنج انزوا خواهم کشید
بر عقاب طبع چون خواهم زدن با یک ستیز
نیک و بد را بر عقابین پر هجا خواهم کشید
هرکه بیاندیشه است از قلزم اندیشهام
کشتی عیشش به گرداب فنا خواهم کشید
در قفای من زبان هر که میگردد به خبث
من به تیغ هجو بیرون از قفا خواهم کشید
چون به زور طبع قلاب نفس خواهم فکند
پیر و برنا را به کام اژدها خواهم کشید
تا ز تیغ بیم گردد زهرهٔ بیگانه چاک
انتقام اول ز خویش و آشنا خواهم کشید
تا بساط این و آن بر هم خورد زابیات هجو
لشگر آفت به میدان بلا خواهم کشید
دیدهٔ اغیار خواهم کند و در چشم امید
یار را هم داروی خوف و رجا خواهم کشید
بهر دشمن دار عبرت خواهم اندر شهر زد
دوست را هم کرسی از زیر پا خواهم کشید
آخر از بیطاقتی تیغ جزا خواهم کشید
گر حسام هجو خواهم داشت زین پس در غلاف
برخلاف ماسلف آزارها خواهم کشید
میزند چون تیغ طعنم خواه دشمن خواه دوست
میکشم تیغ زبان ورنه جفا خواهم کشید
تا غنیمان را کنم هریک به کنجی منزوی
خویش را بیرون ز کنج انزوا خواهم کشید
بر عقاب طبع چون خواهم زدن با یک ستیز
نیک و بد را بر عقابین پر هجا خواهم کشید
هرکه بیاندیشه است از قلزم اندیشهام
کشتی عیشش به گرداب فنا خواهم کشید
در قفای من زبان هر که میگردد به خبث
من به تیغ هجو بیرون از قفا خواهم کشید
چون به زور طبع قلاب نفس خواهم فکند
پیر و برنا را به کام اژدها خواهم کشید
تا ز تیغ بیم گردد زهرهٔ بیگانه چاک
انتقام اول ز خویش و آشنا خواهم کشید
تا بساط این و آن بر هم خورد زابیات هجو
لشگر آفت به میدان بلا خواهم کشید
دیدهٔ اغیار خواهم کند و در چشم امید
یار را هم داروی خوف و رجا خواهم کشید
بهر دشمن دار عبرت خواهم اندر شهر زد
دوست را هم کرسی از زیر پا خواهم کشید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.