هوش مصنوعی:
این شعر از خاقانی شروانی، شاعر بزرگ فارسی، سرشار از تصاویر پیچیده و استعارههای ادبی است. شاعر در این ابیات از رنجهای خود، ناکامیها، و بیعدالتیهای روزگار سخن میگوید و با زبانی نمادین به توصیف جهان و جایگاه خود در آن میپردازد. او از فلک، طبیعت، و عناصر مختلف برای بیان احساسات خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. درک کامل آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و فرهنگ تاریخی دارد.
شمارهٔ ۱۱۷
دلت خاقانیا زخم فلک راست
که آن چوگان جز این گویی ندارد
ز جیب مه قوارهات زیبد از سحر
که بابل چون تو جادویی ندارد
ازین هر هفت کردهٔ هفت دختر
چو طبعت چرخ بانویی ندارد
خرد بوسد سر کلکت که چون او
عرابی نطق هندویی ندارد
به شروان گر کرم رنگی نمیداشت
به باب الباب هم بویی ندارد
به دامن گرچه دریا دارد اما
گریبانش نم جویی ندارد
چو کشتی شو عنان از پاردم ساز
ازین دریا که لولویی ندارد
ندارد موکبی کایام در وی
ردیف هر سگ آهویی ندارد
نگوئی کز چه معنی بشکنندت
که شمک آهو آهویی ندارد
که آن چوگان جز این گویی ندارد
ز جیب مه قوارهات زیبد از سحر
که بابل چون تو جادویی ندارد
ازین هر هفت کردهٔ هفت دختر
چو طبعت چرخ بانویی ندارد
خرد بوسد سر کلکت که چون او
عرابی نطق هندویی ندارد
به شروان گر کرم رنگی نمیداشت
به باب الباب هم بویی ندارد
به دامن گرچه دریا دارد اما
گریبانش نم جویی ندارد
چو کشتی شو عنان از پاردم ساز
ازین دریا که لولویی ندارد
ندارد موکبی کایام در وی
ردیف هر سگ آهویی ندارد
نگوئی کز چه معنی بشکنندت
که شمک آهو آهویی ندارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح منوچهر شروان شاه و شکایت اخستان شاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.