هوش مصنوعی: این شعر به مرگ براهیم، که فردی بزرگ و علامه دین بوده، اشاره دارد و تأثیر عمیق این فقدان را بر جامعه و مکان‌های مرتبط با او مانند گنجه و مکه بیان می‌کند. شاعر از نبودن براهیم در گنجه و تأثیر آن بر این مکان ابراز تأسف می‌کند و حتی مکه را بدون کعبه (نماد معنوی) می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و مرثیه‌ای است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۳۲ - در مرثیه امام ناصر الدین ابراهیم باکوئی

از مرگ براهیم که علامهٔ دین بود
دردا که علامات کرامات نگون شد

تا تختهٔ خاک است حصارش فضلا را
سر تختهٔ خاک آمد و دل خانهٔ خون شد

گویند که سلطان مهین بر در گنجه است
در گنجه کنون بین که ز بغداد فزون شد

من گنجه نبینم که براهیم در او نیست
من مکه نخواهم که ازو کعبه برون شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.