هوش مصنوعی:
متن بالا یک مرثیهی ادبی است که به سوگ از دست دادن یک شخصیت مهم (احتمالاً یک حاکم یا عالم دینی) میپردازد. در این شعر، از تشبیهات و استعارههای مختلف مانند فرو رفتن آفتاب شرع، شکستن پشت جهان، سوختن خواص آذربایجان و... برای بیان غم و اندوه ناشی از این فقدان استفاده شده است. همچنین، تأثیر این فقدان بر طبیعت (فلک، خورشید) و افراد مختلف (خلیفه، خسرو) نیز توصیف شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای زبان ادبی پیچیده و استفاده از استعارهها و تشبیهات فراوان است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، موضوع اصلی متن (سوگواری و مرگ) ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۴۰ - در مرثیهٔ امام ابو عمر و اسعد
خبر برآمد کان آفتاب شرع فرو شد
هزار آه زهرک آن خبر شنود برآمد
چون روز اسعد ازین چرخ دیر سال فرو رفت
ز چرخ نالهٔ وا اسعداه زود برآمد
چو روی علم نهان شد شکست پشت جهانی
طراق پشت شکستن ز هر که بود برآمد
خواص آذربیجان چو دود آذرپیچان
بسوختند و ز هر یک هزار دود برآمد
خلیفه جامهٔ سوکش قبا کند چو غلامان
که جان خواجه که سلطان دیر بود برآمد
گریست دیدهٔ خسرو بریخت در کیانی
فرود شد که روانش ازین فرود برآمد
فلک ستاره فرو برد و خور ز نور تهی شد
زمانه مایه زیان کرد و خود ز سود برآمد
مرا ز ماتم او جان و دل به رنگرزان شد
لباس جان سیه از رنگ و دل کبود برآمد
هزار آه زهرک آن خبر شنود برآمد
چون روز اسعد ازین چرخ دیر سال فرو رفت
ز چرخ نالهٔ وا اسعداه زود برآمد
چو روی علم نهان شد شکست پشت جهانی
طراق پشت شکستن ز هر که بود برآمد
خواص آذربیجان چو دود آذرپیچان
بسوختند و ز هر یک هزار دود برآمد
خلیفه جامهٔ سوکش قبا کند چو غلامان
که جان خواجه که سلطان دیر بود برآمد
گریست دیدهٔ خسرو بریخت در کیانی
فرود شد که روانش ازین فرود برآمد
فلک ستاره فرو برد و خور ز نور تهی شد
زمانه مایه زیان کرد و خود ز سود برآمد
مرا ز ماتم او جان و دل به رنگرزان شد
لباس جان سیه از رنگ و دل کبود برآمد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.