هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربهی نوشیدن شراب و تأثیرات آن سخن میگوید. او ابتدا از شرابی صحبت میکند که تأثیر قیامتگونه دارد و سپس به توصیف حالات مختلف پس از نوشیدن آن میپردازد. شاعر از غم و مصلحت دور میشود و به حالتی از رهایی و تماشا میرسد. در نهایت، او از ساقی میخواهد که شراب بیشتری به او بدهد و از حالات خمار خود سخن میگوید.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اشارههایی به مصرف شراب است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی دارد که معمولاً برای سنین بالاتر مناسب است.
غزل شمارهٔ ۱۶۵
اگر آن مَیی که خوردی به سَحَر نبود گیرا
بِسِتان زِ من شرابی، که قیامَت است حَقّا
چه تَفرُّج و تماشا که رَسَد زِ جامِ اوَّل
دُوُمَش نَعوذُبِاللّه، چه کُنم صِفَت سوم را
غَم و مَصلَحت نَمانَد، همه را فرود رانَد
پس از آن خدای دانَد، که کجا کَشَد تماشا
تو اسیرِ بو و رنگی، به مِثالِ نَقشِ سَنگی
بِجَهی چو آبِ چَشمه، زِ درونِ سنگِ خارا
بِدِه آن میِ رَواقی، هَله ای کَریمِ ساقی
چو چُنان شَوَم بگویم، سُخنِ تو بیمُحابا
قَدَحی گِران به من دِهْ، به غُلامِ خویشتن دِهْ
بِنِگَر که از خُمارَت، نِگَران شُدم به بالا
نِگَران شُدم بدان سو، که تو کردهیی مرا خو
که رَوانه باد آن جو، که رَوانه شُد زِ دریا
بِسِتان زِ من شرابی، که قیامَت است حَقّا
چه تَفرُّج و تماشا که رَسَد زِ جامِ اوَّل
دُوُمَش نَعوذُبِاللّه، چه کُنم صِفَت سوم را
غَم و مَصلَحت نَمانَد، همه را فرود رانَد
پس از آن خدای دانَد، که کجا کَشَد تماشا
تو اسیرِ بو و رنگی، به مِثالِ نَقشِ سَنگی
بِجَهی چو آبِ چَشمه، زِ درونِ سنگِ خارا
بِدِه آن میِ رَواقی، هَله ای کَریمِ ساقی
چو چُنان شَوَم بگویم، سُخنِ تو بیمُحابا
قَدَحی گِران به من دِهْ، به غُلامِ خویشتن دِهْ
بِنِگَر که از خُمارَت، نِگَران شُدم به بالا
نِگَران شُدم بدان سو، که تو کردهیی مرا خو
که رَوانه باد آن جو، که رَوانه شُد زِ دریا
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.