هوش مصنوعی: شاعر (خاقانی) از تنهایی و انزوا خود می‌نالد و بیان می‌کند که تمام دوستان و همراهانش رفته‌اند و او مانند ذره‌ای سرگردان یا نقطه‌ای تنها در خط بغداد باقی مانده است. او از دوستانش که مانند ستارگان درخشان بودند یاد می‌کند و حال خود را با حروفی مانند قاف در قرآن مقایسه می‌کند که تنها مانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و ارجاعات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۳۸

غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس
کس نماند و من به ناجنسان چنین وامانده‌ام

رهروان چون آفتاب آزاد و خندان رفته‌اند
من چرا چون ذره سرگردان و دروا مانده‌ام

همرهان بر جدول دجله چو مسطر رانده‌اند
من چو نقطه در خط بغداد یکتا مانده‌ام

دوستانم قطب و شمس و نجم و بوالبدر و شهاب
رفته و من چون سها در گوشه تنها مانده‌ام

همرهند این پنج تن چون کاف و ها یا عین و صاد
یک تنه چون قاف والقرآن من اینجا مانده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.