هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد فراق و عشق را بیان می‌کند. شاعر از صبر و درمان درد دل می‌گوید و به طبیب عشق اشاره می‌کند. او از ناله‌هایش، تشنگی در تاریکی، و آتش سوزان درونش سخن می‌گوید و به یاران و دلدادگی‌هایش اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از خاقانی و فریاد دلش در فراق یاد می‌کند و اعلام می‌کند که همان کار را انجام خواهد داد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۶۱ - در مرثیهٔ اهل بیت خود

بر درد دل دوا چه لود تا من آن کنم
گویند صبر کن، نه همانا من آن کنم

درد فراق را به دکان طبیب عشق
بیرون ز صبر چیست مداوا، من آن کنم

گوئی زبان صبر چه گوید در این حدیث
گوید مکن خروش به عمدا، من آن کنم

گر هیچ تشنه در ظلمات سکندری
دل کرد از آب خضر شکیبا من آن کنم

یاران به درد من ز من آسیمه سر ترند
ایشان چه کرده‌اند بگو تا من آن کنم

آتش کجا در آب فتد چون فغان کند
در آب چشم از آتش سودا من آن کنم

آن ناله‌ای که فاخته می‌کرد بامداد
امروز یاد دار که فردا من آن کنم

گفتی که یار نو طلبی و دگر کنی
حاشا که جانم آن طلبد یا من آن کنم

انده گسار من شد و انده به من گذاشت
وامق چه کرد ز انده عذرا، من آن کنم

کاووس در فراق سیاوش به اشک خون
با لشکری چه کرد به تنها، من آن کنم

خورشید من به زیر گل آنجا چه می‌کند
غرقه میان خون دل اینجا من آن کنم

فریاد چون کند دل خاقانی از فراق
از من همان طلب کن زیرا من آن کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.