هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سفر خود به ارمن و تجربیاتش می‌گوید. او از دو دریا (دریای نعمت و دریای آب) یاد می‌کند و از لطف و کرمی که به او شده است، شکرگزار است. شاعر با وجود تشنگی، از دریای شیرین سیراب می‌شود و از بخشش‌های بی‌کران مانند ابر بارانی بهره می‌برد. او از شرمندگی و فروتنی خود در مقابل بزرگان سخن می‌گوید و در نهایت با احساسی متضاد (شرم و خوشحالی) از حضور در پیشگاه رئیس نیکوکار، با سرافکندگی اما پر از نعمت می‌رود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و کنایه‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۶۶ - در شکر انعام رئیس شمس الدین

دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم
امروز جفت نعمت بسیار می‌روم

دیدم دو بحر، بحر ایادی و بحر آب
من زین دو بحر شاکر آثار می‌روم

لب تشنه آمدم به لب بحر شور لیک
سیراب بحر عذب صدف‌دار می‌روم

گر خشک‌سال بخل جهان را گرفت، من
غرق سحاب جود گهر بار می‌روم

یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین
از شرم سرخ روی و شفق‌وار می‌روم

در گوش گاو خفته‌ام از امن کز عطاش
با گنج گاو و دولت بیدار می‌روم

کاس کرم دهد به من و من ز خرمی
سرمست کاس از دل هشیار می‌روم

کس مرغ را که داشت به پروار ندهد آب
من مرغ‌وار ز آب به پروار می‌روم

نزد رئس چون الف کوفی آمدم
چون دال سرفکنده خجل سار می‌روم

بر عین غین گشته ز خجلت ز عین مال
چون حرف غین بین که گران‌بار می‌روم

از پیش این رئیس نکوکار پاک زاد
افکنده سر، چو خائن بدکار می‌روم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.