هوش مصنوعی:
این شعر از خاقانی شروانی است که در آن از تمثیل یوسف پیامبر برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی استفاده شده است. شاعر با اشاره به داستان یوسف و چاه، به موضوعاتی مانند نجات از سختیها، توکل به خداوند، و مقابله با دشمنان میپردازد. همچنین، در ابیاتی به ستایش یوسف و بیان فضایل او پرداخته شده و در نهایت، شاعر از ترسهای بیجا و نیاز به شجاعت سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آنها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و تمثیلهای استفادهشده ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار
چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی
آمد به دلو در طلب تخت مشتری
سیارهای ز کوکبهٔ یوسف عراق
آمد که آمد آن فلک ملک پروری
هان مژده هان که رستی ازین قحط مردمی
هین سجده هین که جستی ازین چاه مضطری
تو چه نشین و موکب سیاره آشنا
تو قحط بین و کوکبهٔ یوسف ایدری
خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل
چون در ظلال یوسف صدیق دیگری
یا ایهاالعزیز بخوان در سجود شکر
جان برفشان بضاعت مزجاة کهتری
کآنجا که افسر سر گردنکشان بود
او را رسد بر افسرشان صاحب افسری
فصلی که در معارضهٔ غیر گفتهای
تضمینش کن در این دو سه منظوم گوهری
ای در قمار چرخ مسخر به دست خون
از چرخ بادریسه سراسیمه سرتری
غوغای سرکشان فلک پایدام توست
تو فتنه را بهانه ز خاقانی آوری
زنبور کافر ار پی غوغا به کین توست
بر عنکبوت یکتنه تهمت چه میبری
در اوهنالبیوت چه ترسی ز عنکبوت
چون بر در مشبک زنبور کافری
سرپنجگی نه سیرت خرگوش خنثی است
ترس از هژبر دار در آن صورت نری
از روزگار ترس نه از رند روزگار
از سامری هراس نه از گاو سامری
چون دور باش در دهن مار دیدهای
از جوشن کشف چه هراسی؟ چه غم خوری؟
خاقانیا چو طوطی ازین آهنین قفس
کوشی که نیم بال بیابی و بر پری
آمد به دلو در طلب تخت مشتری
سیارهای ز کوکبهٔ یوسف عراق
آمد که آمد آن فلک ملک پروری
هان مژده هان که رستی ازین قحط مردمی
هین سجده هین که جستی ازین چاه مضطری
تو چه نشین و موکب سیاره آشنا
تو قحط بین و کوکبهٔ یوسف ایدری
خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل
چون در ظلال یوسف صدیق دیگری
یا ایهاالعزیز بخوان در سجود شکر
جان برفشان بضاعت مزجاة کهتری
کآنجا که افسر سر گردنکشان بود
او را رسد بر افسرشان صاحب افسری
فصلی که در معارضهٔ غیر گفتهای
تضمینش کن در این دو سه منظوم گوهری
ای در قمار چرخ مسخر به دست خون
از چرخ بادریسه سراسیمه سرتری
غوغای سرکشان فلک پایدام توست
تو فتنه را بهانه ز خاقانی آوری
زنبور کافر ار پی غوغا به کین توست
بر عنکبوت یکتنه تهمت چه میبری
در اوهنالبیوت چه ترسی ز عنکبوت
چون بر در مشبک زنبور کافری
سرپنجگی نه سیرت خرگوش خنثی است
ترس از هژبر دار در آن صورت نری
از روزگار ترس نه از رند روزگار
از سامری هراس نه از گاو سامری
چون دور باش در دهن مار دیدهای
از جوشن کشف چه هراسی؟ چه غم خوری؟
خاقانیا چو طوطی ازین آهنین قفس
کوشی که نیم بال بیابی و بر پری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.