هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به ستایش و توصیف قدرت و عدالت خوارزمشاه میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای مختلف، برتری و شکوه خوارزمشاه را در مقایسه با دیگران نشان میدهد. همچنین، به نقش او در حمایت از اسلام و عدالت اشاره میکند.
رده سنی:
15+
این متن به دلیل استفاده از زبان پیچیده، استعارههای ادبی و مفاهیم تاریخی و مذهبی، برای درک کامل نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.
شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم
افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است
مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
پیش سپید مهرهٔ قدرش زبونتر است
از بانگ پشه دبدبهٔ کوس سنجری
از بهر آنکه نامهٔ درگاه او برد
عنقا کمر ببست برای کبوتری
چرخ کبود را ز حسام بنفش او
تهدید میرسد که رها کن ستمگری
از دهر زاد و دهر فضولی نمای را
خون ریختی گرش نبدی حق مادری
تیغش ز چار شهر خراسان خراج خواست
از چار شهر چه که ز نه چرخ چنبری
شمشیر گوشت خوارهٔ او را مزوری است
آنکس که خورد رست ز دست مزوری
گر خصم او بجهد طلسمی بساخته است
آنقدر هم ز قدرت او خواست یاوری
گوساله گرچه بهر خلاف خدای بود
نطق از خدای یافت نه از سحر سامری
گردون مگر مصحف نامش شنوده بود
کابشر نوشت نامش بر تاج مشتری
روح القدس به خدمت او میخورد قسم
کامروز در زمانه تو اسلام پروری
سوگند خورد عاقلهٔ جان به فضل و عدل
کز روی عدل گستری و فضل پروری
خوارزم شه هزار چو محمود زاولی است
خاقانی از طریق سخن صد چو عنصری
مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
پیش سپید مهرهٔ قدرش زبونتر است
از بانگ پشه دبدبهٔ کوس سنجری
از بهر آنکه نامهٔ درگاه او برد
عنقا کمر ببست برای کبوتری
چرخ کبود را ز حسام بنفش او
تهدید میرسد که رها کن ستمگری
از دهر زاد و دهر فضولی نمای را
خون ریختی گرش نبدی حق مادری
تیغش ز چار شهر خراسان خراج خواست
از چار شهر چه که ز نه چرخ چنبری
شمشیر گوشت خوارهٔ او را مزوری است
آنکس که خورد رست ز دست مزوری
گر خصم او بجهد طلسمی بساخته است
آنقدر هم ز قدرت او خواست یاوری
گوساله گرچه بهر خلاف خدای بود
نطق از خدای یافت نه از سحر سامری
گردون مگر مصحف نامش شنوده بود
کابشر نوشت نامش بر تاج مشتری
روح القدس به خدمت او میخورد قسم
کامروز در زمانه تو اسلام پروری
سوگند خورد عاقلهٔ جان به فضل و عدل
کز روی عدل گستری و فضل پروری
خوارزم شه هزار چو محمود زاولی است
خاقانی از طریق سخن صد چو عنصری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.