هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فداکاری، ناامیدی از وفا و دوستی، و آرزوهای بلندپروازانه خود سخن می‌گوید. او از ایثار جان، نثار مال و حتی از دست دادن هستی خود برای معشوق یا آرمان‌هایش سخن می‌گوید. همچنین، ابراز ناراحتی از بی‌وفایی و خیانت دیگران و تمایل به انتقام یا رهایی از بندها نیز در متن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی اشارات به انتقام و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۴۵

اهل بایستی که جان افشاندمی
دامن از اهل جهان افشاندمی

گر مرا یک اهل ماندی بر زمین
آستین بر آسمان افشاندمی

شاهدان را گر وفائی دیدمی
زر و سر در پایشان افشاندمی

گر وفا از رخ برافکندی نقاب
بس نثارا کان زمان افشاندمی

گر مرا دشمن ز من دادی خلاص
بر سر دشمن روان افشاندمی

بر سرم شمشیر اگر خون گریدی
در سرشک خنده جان افشاندمی

گر مقام نیست هستان دانمی
هستی خود در میان افشاندمی

جرعهٔ جان از زکات هر صبوح
بر سر سبوح خوان افشاندمی

لعل تاج خسروان بربودمی
بر سفال خمستان افشاندمی

دل ندارم ورنه بر صید آمدی
هر خدنگی کز کمان افشاندمی

گرنه خاقانی مرا بند آمدی
دست بر خاقان و خان افشاندمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۶ - در مرثیهٔ اهل بیت خود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.