هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نبود سلامت و جوانی در زندگی خود گلایه می‌کند و بیان می‌کند که فضیلت بدون دولت و ثروت بی‌معنی است. او با وجود طعنه‌های دیگران، خود را در موقعیتی می‌بیند که نمی‌تواند تغییری ایجاد کند و این طعنه‌ها مانند بازتاب صدا در کوه به خودشان بازمی‌گردد. شاعر این رفتارها را نشانه‌ای از سبکساری و بی‌ارزشی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و اجتماعی نسبتاً پیچیده است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند «فضل بی‌دولت» یا «سبکساری» نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارند.

شمارهٔ ۳۶۱

نیست سالم دو ده ولی به سخن
نه فلک یک جوان ندیده چو من

لیکن ار فضل هست، دولت نیست
فضل بی‌دولت اسم بی‌معنی است

گرچه طعنم زنند مشتی دون
چه توان کرد؟ الجنون فنون

کین نجویم گر آن دراز شود
طعنه‌شان خود به عکس باز شود

کان صفت کوه را تواند بود
کز صدا باز گوید آنچه شنود

آن صدا را تو زو چه پنداری
جز گران جانی و سبکساری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروان‌شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.