هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناامیدی خود از دریافت لطف و فضل الهی سخن میگوید و بیان میکند که جز آستانهٔ فضل خداوند، جایی برای امیدواری و وثوق اهل بها وجود ندارد. او همچنین به حقیر بودن متاع خود در پیشگاه حق اشاره میکند و از این که پرتوی ندارد در برابر آفتاب الهی اظهار ناتوانی میکند. در پایان، اشارهای به شنیدن این معنا توسط خواجه و بازگشت به خیر و صلوة الکریم دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۷ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است
تو آن نکردهای از فعل خیر با من و غیر
که دست فضل کند دامن امید رها
جز آستانهٔ فضلت که مقصد اممست
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها
متاع خویشتنم در نظر حقیر آمد
که پرتوی ندهد پیش آفتاب سها
به سمع خواجه رسیدست گویی این معنی
که گفت خیر صلوة الکریم اعودها
که دست فضل کند دامن امید رها
جز آستانهٔ فضلت که مقصد اممست
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها
متاع خویشتنم در نظر حقیر آمد
که پرتوی ندهد پیش آفتاب سها
به سمع خواجه رسیدست گویی این معنی
که گفت خیر صلوة الکریم اعودها
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶ - در ستایش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.