۵۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۲

در میانِ عاشقان، عاقل مَبا
خاصه در عشقِ چُنین شیرین لِقا

دور بادا عاقلان از عاشقان
دور بادا بویِ گُلْخَن از صَبا

گَر دَرآیَد عاقلی گو راه نیست
وَرْ درآید عاشقی صَد مَرحَبا

عقل تا تَدبیر و اندیشه کُند
رَفته باشد عشق تا هفتم سَما

عقل تا جویَد شُتر از بَهرِ حَج
رَفته باشد عشق بر کوهِ صَفا

عشق آمد این دَهانَم را گرفت
که گُذر از شعر و بر شِعْرا بَرآ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.