هوش مصنوعی: در این متن، یک دیوانه که در طبیعت زندگی می‌کند، گاهی به شهر می‌آید و با مردم صحبت می‌کند. او از تفاوت‌های زندگی خود و مردم شهر می‌گوید و این که رنج و راحت برای همه گذراست. او سوالاتی فلسفی درباره فقر و ثروت مطرح می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم فلسفی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و نمادین ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۴۰

در حدود ری یکی دیوانه بود
سال و مه کردی به کوه و دشت گشت

در بهار و دی به سالی یک دو بار
آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفت ای آنان که تان آماده بود
گاه قرب و بعد این زرینه طشت

توزی و کتان به گرما پنج و شش
قندز و قاقم به سرما هفت و هشت

گر شما را بانوایی بد چه شد؟
ور که ما را بینوایی بد چه گشت؟

راحت هستی و رنج نیستی
بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.