هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که با وجود داشتن دانش و خرد، از خدمت به دیگران کناره گرفته است. او از ریاکاری و مردهریگ مردم شکایت دارد و ترجیح میدهد مانند ایبک و سنقر، بندگی بیریا کند. در نهایت، او خدمت و خلعت را ترک کرده و از دیار عرب و شیر شتر دوری گزیده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۸
بود در خاطرم که یک چندی
گرچه هستم به اصل و دانش حر
به خرد با فرشته هم پهلو
سخن نظم، نظم دانهٔ در
تا مگر گردد از ایادی تو
تنگم از مرده ریگ مردم پر
چون نبودیم در خور خدمت
گفت عفوت که السلامة مر
بندگی درت کنم چندی
بیریا همچو ایبک و سنقر
ترک کردیم خدمت و خلعت
نه دیار عرب نه شیر شتر
گرچه هستم به اصل و دانش حر
به خرد با فرشته هم پهلو
سخن نظم، نظم دانهٔ در
تا مگر گردد از ایادی تو
تنگم از مرده ریگ مردم پر
چون نبودیم در خور خدمت
گفت عفوت که السلامة مر
بندگی درت کنم چندی
بیریا همچو ایبک و سنقر
ترک کردیم خدمت و خلعت
نه دیار عرب نه شیر شتر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.