هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از کسی که به او بیاحترامی کرده و جفا گفته، شکایت میکند و او را فردی سفیه و عقربصفت میخواند. همچنین، شاعر اشاره میکند که اگر این فرد در طول عمرش به او دشنام دهد، با وجود مصیبتبار بودن این رفتار، نمیتواند کاری انجام دهد. در پایان، شاعر تمام تبار و نسل این فرد را پلید و ناپاک میداند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم انتقادی و استفاده از واژگانی مانند «پلید» و «روسبی» است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم و احساسات بیانشده در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۹۹
بوطیب آنکه سرد و جفا گفت مر مرا
بگذاشتم که مرد سفیهست و عقربی است
ور زانکه از سفه به همه عمر در جهان
دشنام من دهد چه کنم گرچه مصعبی است
از حرمت علیکم او تا به قد سلف
هرچ از تبار اوست پلیدست و روسبی است
بگذاشتم که مرد سفیهست و عقربی است
ور زانکه از سفه به همه عمر در جهان
دشنام من دهد چه کنم گرچه مصعبی است
از حرمت علیکم او تا به قد سلف
هرچ از تبار اوست پلیدست و روسبی است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸ - در مدح موئیدالدین مودودشاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.