۲۹۶ بار خوانده شده
خداوندا تو میدانی که بنده
نیارد هیچ زحمت تا تواند
ولیکن چون به چیزی حاجت افتد
ز گیتی مرجع دیگر نداند
نیابد همتش از نفس رخصت
که از کس جز شما چیزی ستاند
نه آن دامن کشیدست از تکبر
که گردون گرد منت برفشاند
کم از بیتی بود وا و با
که گر امروز بر افلاک خواند
بحمدا به اقبال خداوند
که بختش هرچه باید میچشاند
فذلک چون تو کردی عزم جنبش
قرار کارها چونین نماند
اگرچه راتب معهود بنده
اجل معتمد هر مه رساند
تو آنی کز جفا و جور گردون
به یک صولت دلت بازش رهاند
بمان در نعمت و شادی همه عمر
که آن نعمت بدین نعمت بماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نیارد هیچ زحمت تا تواند
ولیکن چون به چیزی حاجت افتد
ز گیتی مرجع دیگر نداند
نیابد همتش از نفس رخصت
که از کس جز شما چیزی ستاند
نه آن دامن کشیدست از تکبر
که گردون گرد منت برفشاند
کم از بیتی بود وا و با
که گر امروز بر افلاک خواند
بحمدا به اقبال خداوند
که بختش هرچه باید میچشاند
فذلک چون تو کردی عزم جنبش
قرار کارها چونین نماند
اگرچه راتب معهود بنده
اجل معتمد هر مه رساند
تو آنی کز جفا و جور گردون
به یک صولت دلت بازش رهاند
بمان در نعمت و شادی همه عمر
که آن نعمت بدین نعمت بماند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶ - مدح شهابالدین ابوالفتح کند و اجازهٔ دخول به مجلس او خواهد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸ - مدح قاضی حمیدالدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.