هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیبایی‌های بهار و مقایسه آن با دیگر پدیده‌های طبیعی و مصنوعی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند رنگ، صحن خلد، چرخ، قندهار، تیر ترکان، تیغ گردان، نای، چنگ، و شراب برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، به مدح و ستایش شخصی به نام مجد دین بوالحسن پرداخته و عدالت و فرهنگ او را ستوده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند شراب و انتقام ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۲۱ - در وصف کوشک و سرای مجدالدین ابوالحسن عمرانی

حبذا کارنامهٔ ارژنگ
ای بهار از تو رشک برده به رنگ

صحنت از صحن خلد دارد عار
سقفت از سقف چرخ دارد ننگ

داده رنگ ترا قضا ترکیب
کرده نقش ترا قدر بی‌رنگ

صورت قندهار پیش تو زشت
عرصهٔ روزگار نزد تو تنگ

وحش و طیرت به صورت و به صفت
همه همواره در شتاب و درنگ

تیر ترکانت فارغست از تاب
تیغ گردانت ایمنست از زنگ

داعی زایر صریر درت
هم ز یک خطوه هم ز یک فرسنگ

حاکی مطربان خمت به صدا
هم در آن پرده هم بر آن آهنگ

لب نائیت می‌سراید نای
دست چنگیت می‌نوازد چنگ

بوده بر یاد خواجه بی‌گه و گاه
جام ساقیت پر شراب چو زنگ

مجد دین بوالحسن که فرهنگش
خاک را فر دهد هوا را هنگ

آنکه عدلش در انتظام امور
شکل پروین دهد به هفتو رنگ

وانکه سهمش در انتقام حسود
ناف آهو کند چو کام نهنگ

تا بود پشت و روی کار جهان
گه شکر در مذاق و گاه شرنگ

باد پیوسته از سرشک حسد
روی بدخواه تو چو پشت پلنگ
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۰ - در تعریف عمارت و مدح صاحب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۲ - قسم بر بی‌گناهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.