هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و ملالت خود از زندگی می‌گوید و بیان می‌کند که ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه از عشق و امیدهایش شرمنده شود. او از بی‌فایده بودن سخنان و کتاب‌ها شکایت دارد و امیدوار است که پس از هر نقصانی، کمالی حاصل شود. شاعر از خدا می‌خواهد که او را به خاطر گناهانش سرزنش نکند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، موضوعاتی مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۲۲ - قسم بر بی‌گناهی

مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود
نه کتابی و نه حرفی و نه قیلی و نه قال

سخن بنده همینست و بر این نفزاید
که نیفزاید از این بیهده الا که ملال

تا که امید کمالست پس از هر نقصان
بیم نقصانت مباد از فلک ای کل کمال

به چنین جرم و تجنی که مرا افکندند
ای خداوند خدایت مفکن در اقوال
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۱ - در وصف کوشک و سرای مجدالدین ابوالحسن عمرانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۳ - در مطایبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.