هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از یار خود درخواست میکند که امشب مهمان او باشد و اسرار نهفته را آشکار کند. او از بیداری و ارتباط با خالق خود سخن میگوید و به ستارگان و سیارات اشاره میکند که گویی در این شب خاص، اتفاقات مهمی در آسمان رخ میدهد. شاعر همچنین از احساسات عمیق خود نسبت به یار و خالقش صحبت میکند و از بیداری و هوشیاری خود در این شب خاص سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات نجومی و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۹۶
مَخُسب ای یارِ مِهْمان دار امشب
که تو روحیّ و ما بیمار امشب
بُرون کُن خواب را از چَشمِ اسرار
که تا پیدا شود اسرار امشب
اگر تو مُشترییی گِردِ مَهْ گَرد
به گِردِ گُنبَدِ دَوّار امشب
شکارِ نَشرِ طایر را به گَردون
چو جانِ جعفری طَیّار امشب
تو را حَق داد صَیقل تا زُدایی
زِ هَجْر (این) اَزْرَقِ زَنْگار امشب
بِحَمْدِاللّهْ که خَلْقان جُمله خُفتَند
و من با خالِقَم بر کار امشب
زِهی کَرّ و فَر و اِقْبالِ بیدار
که حَقْ بیدار و ما بیدار امشب
اگر چَشمَم بِخُسبَد تا سَحَرگَهْ
زِ چَشمِ خود شَوَم بیزار امشب
اگر بازار خالی شُد تو بِنْگر
به راهِ کَهکَشانْ بازار امشب
شبِ ما روزِ آن اِسْتارگان است
که دَرتابید در دیدار امشب
اَسَد بر ثَوْر بَرتازَد به جمله
عُطارِد بَرنَهَد دَستار امشب
زُحَل پنهان بِکارَد تُخمِ فِتْنه
بریزد مُشتری دینار امشب
خَمُش کردم، زبان بَستم، ولیکن
مَنَم گویایِ بیگُفتار امشب
که تو روحیّ و ما بیمار امشب
بُرون کُن خواب را از چَشمِ اسرار
که تا پیدا شود اسرار امشب
اگر تو مُشترییی گِردِ مَهْ گَرد
به گِردِ گُنبَدِ دَوّار امشب
شکارِ نَشرِ طایر را به گَردون
چو جانِ جعفری طَیّار امشب
تو را حَق داد صَیقل تا زُدایی
زِ هَجْر (این) اَزْرَقِ زَنْگار امشب
بِحَمْدِاللّهْ که خَلْقان جُمله خُفتَند
و من با خالِقَم بر کار امشب
زِهی کَرّ و فَر و اِقْبالِ بیدار
که حَقْ بیدار و ما بیدار امشب
اگر چَشمَم بِخُسبَد تا سَحَرگَهْ
زِ چَشمِ خود شَوَم بیزار امشب
اگر بازار خالی شُد تو بِنْگر
به راهِ کَهکَشانْ بازار امشب
شبِ ما روزِ آن اِسْتارگان است
که دَرتابید در دیدار امشب
اَسَد بر ثَوْر بَرتازَد به جمله
عُطارِد بَرنَهَد دَستار امشب
زُحَل پنهان بِکارَد تُخمِ فِتْنه
بریزد مُشتری دینار امشب
خَمُش کردم، زبان بَستم، ولیکن
مَنَم گویایِ بیگُفتار امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.