هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و معشوق، عدل و انصاف، و رابطه‌ی عاشق و معشوق سخن می‌گوید. شاعر به دنبال شهری است که در آن عشق و عدالت حاکم باشد، اما چنین شهری را نمی‌یابد. او از درد عشق و جدایی از معشوق می‌نالد و از خداوند طلب کمک می‌کند. در نهایت، شاعر به این درک می‌رسد که عشق و معشوق فراتر از درک عادی است و سخن گفتن درباره‌ی آن دشوار است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۵

که دید ای عاشقانْ شهری که شهرِ نیکْبَختان‌ست؟
که آن جا کَم رَسَد عاشق وَ معشوقِ فراوان‌ست

که تا نازی کنیم آن جا و بازاری نَهیم آن جا
که تا دل‌ها خُنُک گردد، که دل‌ها سَختْ بِریان‌ست

نباشد این چُنین شهری، ولی باری کَم از شهری
که در وِیْ عَدل و اِنْصافست و معشوقِ مُسلمان‌ست

که این سو عاشقانْ باری، چو عودِ کُهنه می‌سوزد
وان معشوقِ نادر، تَر، کَز او آتشْ فُروزان‌ست

خداوندا به اِحْسانَت، به حَقِّ نورِ تابانَت
مَگیر، آشفته می‌گویم که دلْ بی‌تو پَریشان‌ست

تو مَستان را نمی‌گیری، پَریشان را نمی‌گیری
خُنُک آن را که می‌گیری، که جانَم مَستِ ایشان‌ست

اگر گیری وَرْ اَنْدازی، چه غَمْ داری چه کَم داری؟
که عاشق چون گیا این جا، بیابان در بیابان‌ست

بِخَندد چَشمِ مِرّیخَش، مرا گوید نمی‌تَرسی؟
نِگارا بوی خون آید، اگر مِرّیخْ خندان‌ست

دِلَم با خویشتن آمد، شِکایَت را رَها کردم
هزاران جانْ هَمی‌بَخشَد، چه شُد گَر خَصمِ یک جان‌ست

مَنَم قاضیِّ خَشم آلود و هر دو خَصْم خُشنودند
که جانانْ طالِبِ جانست و جانْ جویایِ جانان‌ست

که جانْ ذَرّه‌ست و او کیوان، که جانْ میوه‌ست و او بُستان
که جانْ قطره‌ست و او عُمّان، که جانْ حَبّه‌ست و او کان‌ست

سُخَن در پوست می‌گویم، که جانِ این سُخَن غَیبست
نه در اندیشه می‌گنجد نه آن را گفتن امکان‌ست

خَمُش کُن، هَمچو عالَم باش، خَموش و مَست و سَرگَردان
وَگَر او نیست مَستِ مَست، چرا اُفتان و خیزان‌ست؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.