هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیم فلسفی مانند عدم، وجود، و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از دیوانگی، خیال، و عدم به عنوان مفاهیمی عمیق برای بیان حالات روحی و فلسفی خود استفاده می‌کند. همچنین، متن به موضوعاتی مانند ظلم و ستم در جهان اشاره می‌کند و در نهایت به لطف و کرم به عنوان عناصر حیاتی زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده‌ای است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای افراد جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیحات بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۱

زان شاه که او را هَوَسِ طَبْل و عَلَم نیست
دیوانه شُدم، بر سَرِ دیوانه قَلَم نیست

از دور بِبینی تو مرا شخصِ رَوَنده
آن شخصِ خیال است، ولی غیرِ عَدَم نیست

پیش آ و عَدَم شو که عَدَمْ مَعْدنِ جان است
اما نه چُنین جانْ که به جُز غُصّه و غَم نیست

منْ بی‌من و تو بی‌تو دَرآییم دَرین جو
زیرا که دَرین خُشکْ به جُز ظُلْم و سِتَم نیست

این جوی کُند غَرقه وَلیکِن نَکُشَد مَرد
کو آبِ حَیات است و به جُز لُطف و کَرَم نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.