هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به عشق الهی و ویژگیهای آن میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق حقیقی تنها به خداوند تعلق دارد و هر کس که از این عشق بیبهره است، مانند درختی خشک یا فردی بیارزش است. همچنین، عشق الهی تنها راه نجات و تنها پناهگاه انسان است و بدون آن، انسان تنها و بیپشتوانه خواهد بود. شاعر تأکید میکند که عشق الهی فراتر از مرگ است و هر کس که به این عشق دست یابد، از جنس بشر معمولی نیست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۳۳
اَنْدَر دِلِ هر کَس که از این عشقْ اَثَر نیست
تو اَبر دَروکَش که به جُز خَصمِ قَمَر نیست
ای خُشک درختی که در آن باغ نَرُستهست
وِیْ خوارْعزیزی که دَرین ظِلِّ شَجَر نیست
بِسْکُل زِ جُز این عشق، اگر دُرِّ یَتیمی
زیرا که جُزین عشقْ تو را خویش و پدر نیست
در مَذهبِ عُشّاق به بیماریِ مرگ است
هر جانْ که به هر روز ازین رنجْ بَتَر نیست
در صورتِ هَر کَس که ازان رَنگ بِدیدی
میدان تو به تَحقیق، که از جِنْسِ بَشَر نیست
هر نِی که بِدیدی به میانَش کَمَر عِشق
تَنْگَش تو بِه بَر گیر، که جُز تَنگِ شکر نیست
شَمسُ الْحَقِ تبریز چو در دام کَشیدَت
مَنْگَر به چپ و راست، که امکانِ حَذَر نیست
تو اَبر دَروکَش که به جُز خَصمِ قَمَر نیست
ای خُشک درختی که در آن باغ نَرُستهست
وِیْ خوارْعزیزی که دَرین ظِلِّ شَجَر نیست
بِسْکُل زِ جُز این عشق، اگر دُرِّ یَتیمی
زیرا که جُزین عشقْ تو را خویش و پدر نیست
در مَذهبِ عُشّاق به بیماریِ مرگ است
هر جانْ که به هر روز ازین رنجْ بَتَر نیست
در صورتِ هَر کَس که ازان رَنگ بِدیدی
میدان تو به تَحقیق، که از جِنْسِ بَشَر نیست
هر نِی که بِدیدی به میانَش کَمَر عِشق
تَنْگَش تو بِه بَر گیر، که جُز تَنگِ شکر نیست
شَمسُ الْحَقِ تبریز چو در دام کَشیدَت
مَنْگَر به چپ و راست، که امکانِ حَذَر نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.