هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق به خرابات (نمادی از عالم معنوی و عرفانی) و بیاعتنایی به دنیا و مرگ سخن میگوید. او عشق به خرابات را برتر از هر چیز دیگر میداند و از تسلیم دل عشاق به فرمان خرابات و بیاعتنایی به فرمان دیگران سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بیاعتنایی به مرگ و دنیا ممکن است نیاز به بلوغ فکری بیشتری برای درک صحیح داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۳۳۴
از اوّلِ امروز حَریفانِ خَرابات
مِهْمانِ تواَند، ای شَهْ و سُلطانِ خَرابات
امروزْ چه روز است؟ بگو روز سَعادت
این قبله دل کیست؟ بگو جانِ خَرابات
هرگز دلِ عُشّاق به فرمانِ کسی نیست
کو مَستِ خَراب است به فرمانِ خَرابات
صد زُهره زِ اَسرار به آواز دَرآمَد
کَزْ اَبر بَرآ ای مَهِ تابانِ خَرابات
ما از لب و دندانِ اَجَل هیچ نترسیم
چون زنده شُدیم از بُتِ خندانِ خَرابات
بر گاو نَهَد رَخت و به عشق آید جانْ مَست
کین رَخت گِرو کُن، بَرِ دَربانِ خَرابات
هر جان که به شَمسُ الْحَقِ تبریز دَهَد دل
او کافِرِ خویش است و مُسلمانِ خَرابات
مِهْمانِ تواَند، ای شَهْ و سُلطانِ خَرابات
امروزْ چه روز است؟ بگو روز سَعادت
این قبله دل کیست؟ بگو جانِ خَرابات
هرگز دلِ عُشّاق به فرمانِ کسی نیست
کو مَستِ خَراب است به فرمانِ خَرابات
صد زُهره زِ اَسرار به آواز دَرآمَد
کَزْ اَبر بَرآ ای مَهِ تابانِ خَرابات
ما از لب و دندانِ اَجَل هیچ نترسیم
چون زنده شُدیم از بُتِ خندانِ خَرابات
بر گاو نَهَد رَخت و به عشق آید جانْ مَست
کین رَخت گِرو کُن، بَرِ دَربانِ خَرابات
هر جان که به شَمسُ الْحَقِ تبریز دَهَد دل
او کافِرِ خویش است و مُسلمانِ خَرابات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.