هوش مصنوعی: این متن شعری است که از همراهی با یار، رازداری، بیداری طبیعت در بهار، و ارزش سکوت و گوهرهای درونی سخن می‌گوید. شاعر از اهمیت حفظ اسرار و ارزش‌های درونی و همچنین زیبایی‌های طبیعت در فصل بهار صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در متن برای درک و تجربه بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است. کودکان ممکن است در درک این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۳۵۲

چو با ما یارِ ما امروز جُفت است
بگویم آنچه هرگز کَس نگفته‌ست

همه مَستَنْد این جا مَحْرَمانَند
مَیَندیش از کسی، غَمّاز خفته‌ست

خَزان خُفت و بَهاران گَشت بیدار
نمی‌بینی درخت و گُل شِکُفته‌ست

اگر یک روز باقی باشد از دِیْ
زمین لب‌بَسته است و گُل نَهُفته‌ست

هَلا در خواب کُن اوباشِ تَن را
که گوهرهایِ جانیْ جُمله سُفته‌ست

خَمُش کُن، زَر دَهی، زان دُر نیابی
وَگَر مَحْرَم شوی، بِسْتان که مُفت است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.