هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مفاهیم فلسفی و عرفانی سخن میگوید. شاعر از ناپایداری دنیا، بیخویشی و دوری از تعلقات دنیوی، و اهمیت عقل و خرد سخن میگوید. همچنین، از زیباییهای گذرای زندگی و نیاز به صبر و تفکر در برابر مشکلات یاد میکند. در نهایت، شاعر به سکوت و دروننگری دعوت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۵۳
زِهی میْ کَنْدَران دست است، هَیهات
که عقلِ کُل بِدو مَست است، هَیهات
بَر آن بالا بَرَد دل را که آنجا
سَرِ نیزهیْ زُحَل پَست است، هَیهات
هر آن کو گشت بیخویش اندر این بزم
ز خویش و اقربا رستهست، هَیهات
چو عَنْقا بَرپَرَد بر ذُرْوه قاف
که پیشَش کُهْ کَمَربَستهست، هَیهات
عَجایب بین که شیشهیْ ناشِکَسته
هزاران دست و پا خَستهست، هَیهات
مرا گویی که صَبرْ آهستهتر ران
چه جایِ صَبر و آهستهست، هَیهات
بِدِه آن پیر را جامی و بِنْشان
که اینجا پیر بایَستهست، هَیهات
خُصوصا جانِ پیریها که عقل است
که خوشمَغز است و شایستهست، هَیهات
از آن باغ و ریاضِ بینِهایَت
همه عالَم چو گُلْدستهست، هَیهات
چو گُل دَستهست پوسیده شود زود
به دشتی رو کَزوْ رُستهست، هَیهات
مَیی دَرکَش به نامِ دلْرُبایی
که بَس زیبا و بَرجستهست، هَیهات
زِ بس خونها که او دارد به گَردن
خِرَد را طوقْ بُسْکُستهست، هَیهات
شِکَنهایی که دارد طُرِّه او
بَهایِ مُشکْ بِشْکَستهست، هَیهات
خَمُش کردم، خَموشانه به من دِهْ
که دل را گفتِ پیوستهست، هَیهات
که عقلِ کُل بِدو مَست است، هَیهات
بَر آن بالا بَرَد دل را که آنجا
سَرِ نیزهیْ زُحَل پَست است، هَیهات
هر آن کو گشت بیخویش اندر این بزم
ز خویش و اقربا رستهست، هَیهات
چو عَنْقا بَرپَرَد بر ذُرْوه قاف
که پیشَش کُهْ کَمَربَستهست، هَیهات
عَجایب بین که شیشهیْ ناشِکَسته
هزاران دست و پا خَستهست، هَیهات
مرا گویی که صَبرْ آهستهتر ران
چه جایِ صَبر و آهستهست، هَیهات
بِدِه آن پیر را جامی و بِنْشان
که اینجا پیر بایَستهست، هَیهات
خُصوصا جانِ پیریها که عقل است
که خوشمَغز است و شایستهست، هَیهات
از آن باغ و ریاضِ بینِهایَت
همه عالَم چو گُلْدستهست، هَیهات
چو گُل دَستهست پوسیده شود زود
به دشتی رو کَزوْ رُستهست، هَیهات
مَیی دَرکَش به نامِ دلْرُبایی
که بَس زیبا و بَرجستهست، هَیهات
زِ بس خونها که او دارد به گَردن
خِرَد را طوقْ بُسْکُستهست، هَیهات
شِکَنهایی که دارد طُرِّه او
بَهایِ مُشکْ بِشْکَستهست، هَیهات
خَمُش کردم، خَموشانه به من دِهْ
که دل را گفتِ پیوستهست، هَیهات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.