هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق است. شاعر معشوق را به عنوان موجودی کامل و بی‌نظیر توصیف می‌کند و خود را در درد و رنج بی‌دلی می‌بیند. او عشق به غیر از معشوق را حرام می‌داند و همه چیز را فانی و تنها معشوق را جاودانه می‌پندارد. شاعر از زبان عشق و بی‌زبانی ذرات جهان پیام‌های عشق دریافت می‌کند و غم و شادی خود را در پیشگاه معشوق تسلیم می‌داند. در نهایت، شاعر سکوت می‌کند و بیان می‌دارد که غیرت، دهان او را بسته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۶

تو را در دِلْبَریْ دستی تمام است
مرا در بی‌دلی درد و سقام است

به جُز با رویِ خوبَت عشق‌بازی
حَرام است و حَرام است و حَرام است

همه فانیّ و خوانِ وَحدتِ تو
مُدام است و مُدام است و مُدام است

چو چَشمِ خود بِمالَم، خود جُزِ تو
کدام است و کدام است و کدام است

جهان بر رویِ تو از بَهرِ روپوش
لِثام است و لِثام است و لِثام است

به هر دَم از زبان عشق بر ما
سَلام است و سلام است و سلام است

زِ هَر ذَرّه به گفتِ بی‌زبانی
پیام است و پیام است و پیام است

غَم و شادیِّ ما در پیشِ تَختَت
غُلام است و غُلام است و غُلام است

اگرچه اُشْترِ غَم هَست گُرگین
اَمام است و اَمام است و اَمام است

پَسِ آن، اُشتُرِ شادیِّ پُرشیر
خِتام است و خِتام است و خِتام است

تو را در بینیِ این هر دو اُشْتُر
زِمام است و زِمام است و زِمام است

نه آن شیری که آخِر طِفْلِ جان را
فِطام است و فِطام است و فِطام است

از آن شیری که جویِ خُلْد از وِیْ
نِظام است و نِظام است و نِظام است

خَمُش کردم که غیرت بر دَهانَم
لِگام است و لِگام است و لِگام است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.