۲۶۲ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۴۱۸

من زان جانم که جانها را جانست
من زان شهرم که شهر بی‌شهرانست

راه آن شهر راه بی‌پایانست
رو بی‌سر و پا شو که سر و پا آنست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.