هوش مصنوعی: این متن به بررسی رابطه بین خدمت و دوستی می‌پردازد و بیان می‌کند که خدمت بدون دوستی ارزشی ندارد، زیرا دوستی خود نوعی خدمت است. همچنین، متن به موضوعاتی مانند عشق، محبت، و دوری از تکلف اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که عشق واقعی نیاز به نمایش ندارد. در نهایت، متن به این موضوع می‌پردازد که برخی افراد خود را گم کرده‌اند و از حقیقت دور افتاده‌اند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و دوستی ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۸

خِدمَتِ بی‌دوستی را قَدْر و قیمت هست؟ نیست
خِدمَت اَنْدَر دست هست و دوستی در دست نیست

دوستی در اَنْدَرونْ خود خِدمَتی پیوسته است
هیچ خِدمَت جُز مَحَبَّت در جهانْ پیوست نیست

وَرْ تو مَستی می‌نِمایی در مَحَبَّت، چون نه‌یی
عشق گوید دوغ خورْد و دوغ خورْد او مَست نیست

پَست و بالا چند یازَد از تَکَلُّف در هوا؟
چند خود را پَست دارد آن کسی کو پَست نیست؟

هَمچو ماهی مانده در دامِ جهانْ زان بَحْر دور
وان‌گَهان پِنْداشته خود را که اَنْدَر شَست نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.