هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به دنبال یافتن معشوقی است که بتواند جان و دل او را تسخیر کند. او از عشق و هوس سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان خود می‌نالد. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند مستی، توبه، و عقل اشاره می‌کند و از رهایی از سوالات و تردیدها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۲

آن کِه بی‌باده کُند جانِ مرا مَست کجاست؟
وان کِه بیرون کُند از جان و دِلَمْ دست کجاست؟

و آن کِه سوگند خورَم جُز به سَرِ او نخورَم
و ان کِه سوگندِ من و توبه‌اَم اِشْکَست کجاست؟

وان کِه جان‌ها به سَحَر نَعْره زَنانَند ازو
وان کِه ما را غَمَش از جایْ بِبُرده‌ست کجاست؟

جانِ جان‌ست وَگَر جایْ ندارد چه عَجَب؟
این که جا می‌طَلَبَد در تَنِ ما هست کجاست؟

غَمزِهٔ چَشمْ بَهانه‌ست و زان سو هَوَسی ست
و ان کِه او در پَسِ غَمزه‌ست دِلَم خَسْت کجاست؟

پَردهٔ روشنِ دل بَست و خیالات نِمود
وان کِه در پَرده چُنین پَردهٔ دل بَست کجاست؟

عقل تا مَست نشُد چون و چرا پَست نشُد
وان کِه او مست شُد از چون و چرا رَست کجاست؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.