هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن صوفیان به دنبال بادهی معنوی میگردند و بر این باورند که این باده از خم خداوند سرچشمه میگیرد. شعر بر عشق، مستی معنوی، و رهایی از تظاهر زاهدانه تأکید دارد و بیان میکند که در چنین حالتی، همه خطاها بخشیده میشوند و عشق حقیقی جایگزین تظاهر میشود.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی معنوی و توبهشکنی نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۴۹۷
صوفیان آمدند از چپ و راست
دَر به دَر کو به کو که باده کجاست؟
دَرِ صوفی دل است و کویَش جان
بادهٔ صوفیان زِ خُمِّ خداست
سَرِ خُم را گُشاد ساقی و گفت
اَلصَّلا هر کسی که عاشقِ ماست
این چُنین باده و چُنین مَستی
در همه مذهبی حَلال و رَواست
توبه بِشْکَن که در چُنین مَجْلِس
از خَطا توبه صد هزار خطاست
چون شِکَستی تو زاهِدان را نیز
اَلصَّلا زَن که روزْ روزِ صَلاست
مَردُمَت گَر زِ چَشمِ خویش انداخت
مَردمِ چَشمِ عاشقانَت جاست
گَر بِرَفت آبِ روی کمتر غم
جایِ عاشق بُرونِ آب و هواست
آشنایان اگر زِ ما گشتند
غَرقه را آشنا در آن دریاست
دَر به دَر کو به کو که باده کجاست؟
دَرِ صوفی دل است و کویَش جان
بادهٔ صوفیان زِ خُمِّ خداست
سَرِ خُم را گُشاد ساقی و گفت
اَلصَّلا هر کسی که عاشقِ ماست
این چُنین باده و چُنین مَستی
در همه مذهبی حَلال و رَواست
توبه بِشْکَن که در چُنین مَجْلِس
از خَطا توبه صد هزار خطاست
چون شِکَستی تو زاهِدان را نیز
اَلصَّلا زَن که روزْ روزِ صَلاست
مَردُمَت گَر زِ چَشمِ خویش انداخت
مَردمِ چَشمِ عاشقانَت جاست
گَر بِرَفت آبِ روی کمتر غم
جایِ عاشق بُرونِ آب و هواست
آشنایان اگر زِ ما گشتند
غَرقه را آشنا در آن دریاست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.