هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق عمیق و وابستگی به معشوق است. شاعر احساس می‌کند که بدون معشوق، زندگی شاد و معنادار نیست و معشوق در جان او حضور دارد، هرچند پنهان است. او از دشواری‌های عشق و ناتوانی در بیان کامل احساساتش سخن می‌گوید و از ترس از دست دادن فرصت بیان این احساسات می‌ترسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۲

اَنْدَرآ عیشْ بی‌تو شادان نیست
کیست کو بَندهٔ تو از جان نیست؟

ای تو در جانْ چو جانِ ما در تَن
سَخت پنهان، وَلیکْ پنهان نیست

دست بر هر کجا نَهی جان است
دست بر جانْ نَهادن آسان نیست

جان که صافی شُده‌ست در قالَب
جُز که آیینه دارِ جانان نیست

جمع شُد آفتاب و مَهْ این دَم
وَقتِ افسانهٔ پَریشان نیست

مَستی اَفْزون شُده‌ست و می‌تَرسَم
کین سُخَن را مَجالِ جولان نیست

دست نِهْ بر دَهانِ من تا من
آن نگویم، چو گفت را آن نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.