هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات عمیق عاشقانه، سوز و گداز دل عاشق، و توصیف حالتهای مستی و بیقراری می‌پردازد. شاعر از دل بیقرار، مستی پنهان، و لطفهای بیحد سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، حالات روحی و عاشقانه را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۶۰۰

به جائی دلت گرم سوداست گوئی
دل بی‌سر و برگ از آنجاست گوئی

تو را مستی هست پنهان نه پیدا
ولیکن نه مستی صهباست گوئی

دل نیست برجا فلک بر تو دیدی
ز جام هوس باده پیماست گوئی

به من می‌کنی لطفی از حد زیاده
مرادت ازین لطف ایذاست گوئی

بهر چشم برهم زدن بهر قتلم
ز چشمت به ابرو صد ایماست گوئی

فلک بر زمین از دو چشم تر من
گمارنده هفت دریاست گوئی

متاع قرار و سکون در دل ما
درین عهد اکسیر و عنقاست گوئی

به دل هرچه دیدند بردند خوبان
دل عاشقان خوان یغماست گوئی

پراکنده عشقی که دانم به طعنش
لب اوست گویا دل ماست گوئی

ز بزم بتان محتشم خاست طوفان
ستیزندهٔ مست من آنجاست گوئی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.