هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به قدرت و تأثیر عشق الهی و لطف و قهر خداوند اشاره دارد. در این شعر، شاعر از تأثیرات عشق و لطف الهی بر موجودات و طبیعت سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عشق، صبر، خرد، و لطف الهی میپردازد. همچنین، شاعر به مفاهیم عرفانی مانند زنده شدن مرده دل و تأثیر عشق بر جهان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۴۴
ای کِه زِ یک تابشِ تو کوهِ اُحُد پاره شود
چه عَجَب اَرْ مُشتِ گِلی عاشق و بیچاره شود
چون که به لُطفَش نِگَری سنگ حَجَر موم شود
چون که به قَهرَش نِگَری مومِ تو خود خاره شود
نوحه کُنی نوحه کُنی مُردهٔ دلْ زنده شود
کار کُنی کار کُنی جانِ تو این کاره شود
عَزْمِ سَفَر دارد جان مینَهیاَش بَندِ گِران
برسِکُلَد بَند تو را عاقِبَت آواره شود
چون که سُلَیمان بِرَوَد دیوْ شَهَنشاه شود
چون بِرَوَد صَبر و خِرَد نَفْسِ تو اَمّاره شود
عشق گرفتهست جهان رنگ نَبینی تو ازو
لیک چو بر تَن بِزَنَد زَردیِ رُخساره شود
شَهْ بَچهیی باید کو مُشتریِ لَعْل بُوَد
نادرهیی باید کو بَهرِ تو غَم خواره شود
بِشْنو از قولِ خدا هست زمینْ مَهْدِ شما
گَر نبُوَد طِفْل چرا بَستهٔ گَهْواره شود؟
چون بِجَهی از غَضَبَش دامَنِ حِلْمَش بِکَشی
آتشِ سوزنده تو را لُطف و کَرَم باره شود
گَردشِ این سایهٔ من سُخرهٔ خورشیدِ حَق است
نی چو مُنَجِّم که دِلَش سُخرهٔ اِسْتاره شود
چه عَجَب اَرْ مُشتِ گِلی عاشق و بیچاره شود
چون که به لُطفَش نِگَری سنگ حَجَر موم شود
چون که به قَهرَش نِگَری مومِ تو خود خاره شود
نوحه کُنی نوحه کُنی مُردهٔ دلْ زنده شود
کار کُنی کار کُنی جانِ تو این کاره شود
عَزْمِ سَفَر دارد جان مینَهیاَش بَندِ گِران
برسِکُلَد بَند تو را عاقِبَت آواره شود
چون که سُلَیمان بِرَوَد دیوْ شَهَنشاه شود
چون بِرَوَد صَبر و خِرَد نَفْسِ تو اَمّاره شود
عشق گرفتهست جهان رنگ نَبینی تو ازو
لیک چو بر تَن بِزَنَد زَردیِ رُخساره شود
شَهْ بَچهیی باید کو مُشتریِ لَعْل بُوَد
نادرهیی باید کو بَهرِ تو غَم خواره شود
بِشْنو از قولِ خدا هست زمینْ مَهْدِ شما
گَر نبُوَد طِفْل چرا بَستهٔ گَهْواره شود؟
چون بِجَهی از غَضَبَش دامَنِ حِلْمَش بِکَشی
آتشِ سوزنده تو را لُطف و کَرَم باره شود
گَردشِ این سایهٔ من سُخرهٔ خورشیدِ حَق است
نی چو مُنَجِّم که دِلَش سُخرهٔ اِسْتاره شود
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.