هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف طبیعت و تغییرات فصلها میپردازد. شاعر از عناصر طبیعی مانند ابر، رعد، درختان و بهار استفاده میکند تا احساسات و حالات درونی خود را بیان کند. همچنین، از تشبیهات و استعارههای زیبا برای توصیف رابطهی عاشقانه و تأثیرات آن بر روح و جسم استفاده شده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۵۸
یارْ مرا چو اُشْتُران باز مِهار میکَشَد
اُشْتُرِ مَستِ خویش را در چه قِطار میکَشَد؟
جان و تَنَم بِخَستْ او شیشهٔ من شِکَستْ او
گردنِ من بِبَستْ او تا به چه کار میکَشَد
شَسْتِ وِیْاَم چو ماهیان جانِبِ خُشک میبَرَد
دامِ دِلَم به جانِبِ میرِ شکار میکَشَد
آن کِه قِطارِ ابر را زیرِ فَلَک چو اُشْتُران
ساقیِ دشت میکُند بر کُهْ و غار میکَشَد
رَعْد هَمیزَنَد دُهُل زنده شُدهست جُزو و کُل
در دلِ شاخ و مَغزِ گُل بویِ بهار میکَشَد
آنک ضَمیرِ دانه را عِلَّتِ میوه میکُند
رازِ دلِ درخت را بر سَرِ دار میکَشَد
لُطفِ بهار بِشْکَنَد رنجِ خُمارِ باغ را
گرچه جَفایِ دِیْ کُنون سویِ خُمار میکَشَد
اُشْتُرِ مَستِ خویش را در چه قِطار میکَشَد؟
جان و تَنَم بِخَستْ او شیشهٔ من شِکَستْ او
گردنِ من بِبَستْ او تا به چه کار میکَشَد
شَسْتِ وِیْاَم چو ماهیان جانِبِ خُشک میبَرَد
دامِ دِلَم به جانِبِ میرِ شکار میکَشَد
آن کِه قِطارِ ابر را زیرِ فَلَک چو اُشْتُران
ساقیِ دشت میکُند بر کُهْ و غار میکَشَد
رَعْد هَمیزَنَد دُهُل زنده شُدهست جُزو و کُل
در دلِ شاخ و مَغزِ گُل بویِ بهار میکَشَد
آنک ضَمیرِ دانه را عِلَّتِ میوه میکُند
رازِ دلِ درخت را بر سَرِ دار میکَشَد
لُطفِ بهار بِشْکَنَد رنجِ خُمارِ باغ را
گرچه جَفایِ دِیْ کُنون سویِ خُمار میکَشَد
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.