هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جذبه‌های روحانی سخن می‌گوید. او از تجربه‌های عرفانی خود مانند نفی ذات، اثبات وجود، و ارتباط با عالم معنا صحبت می‌کند. شاعر از عناصر مختلف مانند چشم، گوش، و طبیعت برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. در نهایت، او به ظهور آفتاب جان و بیداری روحانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات و فلسفه دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۲

خیالِ تُرکِ من هر شب صِفاتِ ذاتِ من گردد
که نَفیِ ذاتِ من در وِیْ همی اِثْباتِ من گردد

زِ حَرفِ عینِ چَشمِ او زِ ظَرفِ جیمِ گوشِ او
شَهِ شطرنجِ هفت اَخْتَر به حرفیْ ماتِ من گردد

اگر زان سیب بُنْ سیبی شِکافَم حوری‌یی زایَد
که عالَم را فروگیرد رَز و جَنّاتِ من گردد

وَگَر مُصْحَف به کَف گیرم زِ حیرت اُفْتَد از دستم
رُخَش سَرعُشرِ من خوانَد لَبَش آیاتِ من گردد

جهانْ طوراست و من موسی که من بیهوش و او رَقْصان
وَلیکِن این کسی داند که بر میقاتِ من گردد

بَرآمَد آفتابِ جانْ که خیزید ای گِرانْ جانان
که گَر بر کوه بَرتابَم کَمین ذَرّاتِ من گردد

خَمُش چَندان بِنالیدم که تا صد قرنْ این عالَم
دَرین هَیهایِ من پیچد بَرین هَیهاتِ من گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.