هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از جادوی چشم‌های معشوق، دل‌سپردگی خود و رهایی از سایه‌های تاریکی برای رسیدن به نور عشق صحبت می‌کند. شاعر همچنین از شجاعت و فداکاری در راه عشق و سوختن در آتش آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۵۶۶

بُتی کو زُهره و مَهْ را همه شب شیوه آموزَد
دو چَشمِ او به جادویی دو چَشمِ چَرخْ بَردوزَد

شما دل‌ها نِگَه دارید مُسلمانان که من باری
چُنان آمیختم با او که دلْ با من نیامیزَد

نَخُست از عشقِ او زادَم به آخِر دلْ بِدو دادم
چو میوه زاید از شاخی از آن شاخ اَنْدَرآویزَد

زِ سایه‌یْ خود گُریزانَم که نور از سایه پنهان است
قَرارش از کجا باشد کسی کَزْ سایه بُگْریزد؟

سَرِ زُلْفَش هَمی‌گوید صَلا زوتَر رَسَن بازی
رُخ شَمعَش هَمی‌گوید کجا پَروانه تا سوزد؟

برایِ این رَسَن بازی دلاور باش و چَنْبَر شو
دَراَفکَن خویش در آتش چو شمعِ او بَراَفْروزد

چو ذوقِ سوختن دیدی دِگَر نَشْکیبی از آتش
اگر آبِ حَیات آید تو را زاتش نَیَنْگیزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.