هوش مصنوعی:
این متن به توصیف عشقی عمیق و پرشور میپردازد که قادر است قیامتها را برانگیزد، دوزخ را بسوزاند و دریاها را به تلاطم درآورد. عاشق در این متن به عنوان موجودی قدرتمند و بیپروا تصویر شده که حتی با خود نیز میستیزد و از هفت پردهٔ دل میگذرد تا به نور حقیقت برسد. در نهایت، این عشق به کوه قاف و گوهرهای بینظیر منتهی میشود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و تصاویر شعری قوی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۷۴
مرا عاشق چُنان باید که هرباری که بَرخیزد
قیامَتهایِ پُرآتش زِ هر سویی بَراَنْگیزد
دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فُرو سوزَد
دو صد دریا بِشورانَد زِ موجِ بَحْر نَگْریزد
فَلَکها را چه مَنْدیلی به دستِ خویش دَرپیچَد
چراغِ لایَزالی را چو قِنْدیلی دَرآویزد
چو شیری سویِ جنگ آید دلِ او چون نَهنگ آید
به جُز خود هیچ نَگْذارد و با خود نیز بِسْتیزد
چو هفتصد پَردهٔ دل را به نورِ خود بِدَرّانَد
زِ عَرشَش این نِدا آید بِنامیزَد بِنامیزَد
چو او از هفتمین دریا به کوهِ قاف رو آرَد
از آن دریا چه گوهرها کِنارِ خاکْ دَرریزد
قیامَتهایِ پُرآتش زِ هر سویی بَراَنْگیزد
دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فُرو سوزَد
دو صد دریا بِشورانَد زِ موجِ بَحْر نَگْریزد
فَلَکها را چه مَنْدیلی به دستِ خویش دَرپیچَد
چراغِ لایَزالی را چو قِنْدیلی دَرآویزد
چو شیری سویِ جنگ آید دلِ او چون نَهنگ آید
به جُز خود هیچ نَگْذارد و با خود نیز بِسْتیزد
چو هفتصد پَردهٔ دل را به نورِ خود بِدَرّانَد
زِ عَرشَش این نِدا آید بِنامیزَد بِنامیزَد
چو او از هفتمین دریا به کوهِ قاف رو آرَد
از آن دریا چه گوهرها کِنارِ خاکْ دَرریزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.