هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جذبه‌های معنوی سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از آمدن معشوق و تأثیرات روحانی آن بر جهان و انسان صحبت می‌کند. شاعر از نور، عطر، و زیبایی‌های طبیعت برای توصیف حالات عاشقانه و عرفانی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۵۹۱

چه بوی است این چه بوی است این مَگَر آن یار می‌آید؟
مَگَر آن یارِ گُل رُخسار از آن گُلْزار می‌آید؟

شبی یا پَردهٔ عودی وَ یا مُشْکِ عَبِرسودی
و یا یوسُف بدین زودی از آن بازار می‌آید؟

چه نور است این چه تاب است این چه ماه و آفتاب است این؟
مَگَر آن یارِ خَلْوَت جو زِ کوه و غار می‌آید؟

سَبویِ میْ چه می‌جویی دَهانَش را چه می‌بویی؟
تو پِنْداری که او چون تو ازین خَمّار می‌آید؟

چه نُقصانْ آفتابی را اگر تنها رَوَد در رَهْ؟
چه نُقْصانْ حِشْمَتِ مَهْ را که بی‌دَستار می‌آید؟

چه خورْد این دلْ در آن مَحْفِل که همچون مَستْ اَنْدَر گِل
ازان میخانه چون مَستانْ چه ناهَموار می‌آید؟

مَخُسب امشب مَخُسب امشب قَوامش گیر و دَریابَش
که او در حَلقهٔ مَستان چُنین بسیار می‌آید

گُلِستان می‌شود عالَم چو سَروَش می‌کُند سَیران
قیامَت می‌شود ظاهر چو در اِظْهار می‌آید

همه چون نَقْشِ دیواریم و جُنْبان می‌شویم آن دَم
که نورِ نَقْشْ بندِ ما بَرین دیوار می‌آید

گَهی در کویِ بیماران چو جالینوس می‌گردد
گَهی بر شکلِ بیماران به حیلَت زار می‌آید

خَمُش کردم خَمُش کردم که این دیوانِ شعرِ من
زِ شَرمِ آن پَری چهره به اِسْتِغْفار می‌آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.