هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جمال معشوق خود سخن میگوید و تغییرات و ویژگیهای جدیدی را در او توصیف میکند. شاعر از عشق و سودای خود نسبت به معشوق صحبت میکند و احساسات عمیق خود را بیان میدارد. همچنین، شاعر به تأثیرات این عشق بر جهان و خودش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی داشته باشد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۵۹۴
امروزْ جَمالِ تو سیمایِ دِگَر دارد
امروزْ لبِ نوشَت حَلْوایِ دِگَر دارد
امروزْ گُلِ لَعْلَت از شاخِ دِگَر رُستهست
امروزْ قَدِ سَروَت بالایِ دِگَر دارد
امروزْ خود آن ماهَت در چَرخ نمیگُنجد
وان سِکّهٔ چون چَرخَت پَهنایِ دِگَر دارد
امروزْ نمیدانم فِتْنه زِ چه پَهْلو خاست
دانم که ازو عالَم غوغایِ دِگَرِ دارد
آن آهویِ شیراَفْکَن پیداست در آن چَشمَش
کو از دو جهانْ بیرون صَحرایِ دِگَر دارد
رفت این دِل سودایی گُم شُد دل و هم سودا
کو بَرتَر ازین سودا سودایِ دِگَر دارد
گَر پا نَبُوَد عاشقْ با پَرِّ اَزَل پَرَّد
وَرْ سَر نَبُوَد عاشقْ سَرهایِ دِگَر دارد
دریایِ دو چَشمْ او را میجُست و تَهی میشُد
آگاه نَبُد کان دُر دریایِ دِگَر دارد
در عشقْ دو عالَم را من زیر و زَبَر کردم
اینجاش چه میجُستی کو جایِ دِگَر دارد
امروزِ دِلَم عشق است فردایِ دِلَم معشوق
امروزْ دِلَم در دل فردایِ دِگَر دارد
گَر شاهْ صَلاحُ الدّین پنهانْسْت عَجَب نَبْوَد
کَزْ غیرتِ حَق هر دَم لالایِ دِگَر دارد
امروزْ لبِ نوشَت حَلْوایِ دِگَر دارد
امروزْ گُلِ لَعْلَت از شاخِ دِگَر رُستهست
امروزْ قَدِ سَروَت بالایِ دِگَر دارد
امروزْ خود آن ماهَت در چَرخ نمیگُنجد
وان سِکّهٔ چون چَرخَت پَهنایِ دِگَر دارد
امروزْ نمیدانم فِتْنه زِ چه پَهْلو خاست
دانم که ازو عالَم غوغایِ دِگَرِ دارد
آن آهویِ شیراَفْکَن پیداست در آن چَشمَش
کو از دو جهانْ بیرون صَحرایِ دِگَر دارد
رفت این دِل سودایی گُم شُد دل و هم سودا
کو بَرتَر ازین سودا سودایِ دِگَر دارد
گَر پا نَبُوَد عاشقْ با پَرِّ اَزَل پَرَّد
وَرْ سَر نَبُوَد عاشقْ سَرهایِ دِگَر دارد
دریایِ دو چَشمْ او را میجُست و تَهی میشُد
آگاه نَبُد کان دُر دریایِ دِگَر دارد
در عشقْ دو عالَم را من زیر و زَبَر کردم
اینجاش چه میجُستی کو جایِ دِگَر دارد
امروزِ دِلَم عشق است فردایِ دِلَم معشوق
امروزْ دِلَم در دل فردایِ دِگَر دارد
گَر شاهْ صَلاحُ الدّین پنهانْسْت عَجَب نَبْوَد
کَزْ غیرتِ حَق هر دَم لالایِ دِگَر دارد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.