هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و شوق دیدار معشوق سخن میگوید. او از غم و اندوه دوری از یار میگوید و از شادی و شور دیدار او سخن میراند. شاعر از عشق چنان سخن میگوید که حتی کفر نیز از شرم یارش مسلمانوار میشود. او از نعمت عشق و شکر آن سخن میگوید و از تغییر و تحول درونی خود میگوید که از شدت عشق، در و دیوار سینهاش نیز از انبوهی درد مینالد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. مفاهیمی مانند عشق الهی، تحول درونی و شور عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۵۹۳
بُرون شو ای غَم از سینه که لُطفِ یار میآید
تو هم ای دلْ زِ من گُم شو که آن دِلْدار میآید
نگویم یار را شادی که از شادی گُذشتهست او
مرا از فَرطِ عشقِ او زِ شادیْ عار میآید
مسلمانان مسلمانان مسلمانی زِ سَر گیرید
که کُفر از شَرمِ یارِ من مُسلمانوار میآید
بُرو ای شُکر کین نِعْمَتْ زِ حَدِّ شُکر بیرون شُد
نخواهم صَبر گَر چه او گَهی هم کار میآید
رَوید ای جُمله صورتها که صورتهایِ نو آمد
عَلَمهاتان نِگون گردد که آن بسیار میآید
دَر و دیوارِ این سینه هَمیدَرَّد زِ انبوهی
که اَنْدَر دَر نمیگُنجد پَس از دیوار میآید
تو هم ای دلْ زِ من گُم شو که آن دِلْدار میآید
نگویم یار را شادی که از شادی گُذشتهست او
مرا از فَرطِ عشقِ او زِ شادیْ عار میآید
مسلمانان مسلمانان مسلمانی زِ سَر گیرید
که کُفر از شَرمِ یارِ من مُسلمانوار میآید
بُرو ای شُکر کین نِعْمَتْ زِ حَدِّ شُکر بیرون شُد
نخواهم صَبر گَر چه او گَهی هم کار میآید
رَوید ای جُمله صورتها که صورتهایِ نو آمد
عَلَمهاتان نِگون گردد که آن بسیار میآید
دَر و دیوارِ این سینه هَمیدَرَّد زِ انبوهی
که اَنْدَر دَر نمیگُنجد پَس از دیوار میآید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
۱۲۲۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.