۱۱۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱۰

نانْ پاره زِ من بِسْتان جانْ پاره نخواهد شُد
آوارهٔ عشقِ ما آواره نخواهد شُد

آن را که مَنَم خِرقه عُریان نشود هرگز
وان را که مَنَم چاره بیچاره نخواهد شُد

آن را که مَنَم مَنْصِب مَعْزول کجا گردد؟
آن خاره که شُد گوهر او خاره نخواهد شُد

آن قبلهٔ مُشتاقان ویران نشود هرگز
وان مُصْحَفِ خاموشان سی‌پاره نخواهد شُد

از اشک شود ساقی این دیدهٔ من لیکِن
بی‌نرگسِ مَخْٰمُورَش خَمّاره نخواهد شُد

بیمار شود عاشق امّا بِنِمی میرد
ماه اَرْچه که لاغَر شُد اِسْتاره نخواهد شُد

خاموش کنُ و چندین غَمْ خواره مَشو آخِر
آن نَفْس که شُد عاشق اَمّاره نخواهد شُد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.