هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به زیبایی به توصیف لحظههای روحانی و عرفانی میپردازد. در آن، شاعر از نور، جان، دل و رقص عرفانی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند سعادت، عشق الهی و تجلی نور الهی اشاره میکند. شاعر از زبان نمادین و استعاری برای بیان احساسات عمیق روحانی استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از زبان استعاری و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۶۱۹
آن صُبحِ سعادتها چون نورفَشان آید
آنگاه خروسِ جان در بانگ و فَغان آید
خورْ نورْ درخشانَد پس نور بَراَفْشانَد
تَنْ گَرد چو بِنْشانَد جانان بَرِ جان آید
مِسکینْ دلِ آواره آن گُم شُده یک باره
چون بِشْنَود این چاره خوش رَقص کُنان آید
جانِ به قِدَم رفته در کَتْمِ عَدَم رفته
با قَدِّ به خَم رفته در حینْ به میان آید
دلْ مَریمِ آبِسْتن یک شیوه کُند با من
عیسیِّ دو روزهیْ تَن درگفتِ زبان آید
دلْ نورِ جهان باشد جانْ در لَمَعان باشد
این رَقص کُنان باشد آن دستْ زَنان آید
شَمسُ الْحَقِ تبریزی هر جا که کُنی مَقْدَم
آن جا و مکان در دَم بیجان و مکان آید
آنگاه خروسِ جان در بانگ و فَغان آید
خورْ نورْ درخشانَد پس نور بَراَفْشانَد
تَنْ گَرد چو بِنْشانَد جانان بَرِ جان آید
مِسکینْ دلِ آواره آن گُم شُده یک باره
چون بِشْنَود این چاره خوش رَقص کُنان آید
جانِ به قِدَم رفته در کَتْمِ عَدَم رفته
با قَدِّ به خَم رفته در حینْ به میان آید
دلْ مَریمِ آبِسْتن یک شیوه کُند با من
عیسیِّ دو روزهیْ تَن درگفتِ زبان آید
دلْ نورِ جهان باشد جانْ در لَمَعان باشد
این رَقص کُنان باشد آن دستْ زَنان آید
شَمسُ الْحَقِ تبریزی هر جا که کُنی مَقْدَم
آن جا و مکان در دَم بیجان و مکان آید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.