۳۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱۸

چون جُغد بُوَد اَصْلَش کِی صورتِ باز آید؟
چون سیر خورَد مَردُم کِی بویِ پیاز آید؟

چون اُفْتَد شیرِ نَر از حَملهٔ حیز و غَر؟
وَزْ زَخمهٔ کونِ خَر کِی بانگِ نماز آید؟

پایِ تو شُده کوچک از تَنگیِ پاپوچَک
پا بَرکَش ای کوچک تا پَهن و دراز آید

بُگْشای به امیدی تو دیدهٔ جاویدی
تا تابشِ خورشیدش از عَرشْ فَرازآید

چَنگا تو سَری بَرکُن در حَلْقه سَر اَنْدَر کُن
تو خویش تُهی‌تَر کُن تا چَنگ به ساز آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.