هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به زیبایی و با استفاده از استعارهها و تشبیهات، ظهور دوبارهی نور و حیات را توصیف میکند. در این شعر، مفاهیمی مانند طلوع خورشید، بیداری از خواب، ظهور پیامبر اسلام (محمد) و نزول برکات الهی به تصویر کشیده شدهاند. شاعر از عناصری مانند آب، آتش، خورشید و ماه برای بیان این مفاهیم استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
این متن به دلیل استفاده از زبان شعری پیچیده و استعارههای عمیق، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک مفاهیم عرفانی و ادبیات کلاسیک فارسی را دارند. همچنین، مفاهیم مذهبی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۶۴۵
بارِ دِگَر آن آبْ به دولاب دَرآمَد
وانْ چرخهٔ گَردنده در اِشْتاب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن جانِ پُر از آتش و از آب
در لَرْزه چو خورشید و چو سیماب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن صورتِ پنهانیِ عالَم
از روزَنِ جانْ دوش چو مَهْتاب دَرآمَد
خورشید که میدَرَّد ازو مَشرق و مَغرب
از لُطْف بُوَد گَر به صُطُرلاب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن صُبح بَخَندید و بِتابید
تا خُفتهٔ صد ساله هم از خواب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن قاضیِ حاجات نِدا کرد
خیزید که آن فاتِحِ اَبْواب دَرآمَد
بارِ دِگَر از قِبْله رَوان گشت رِسالت
در گوشِ مُحَمَّد چو به مِحْراب دَرآمَد
چون رفت مُحَمَّد به دَرِ خَیْبَرِ ناسوت
نَقْبی بِزَد از نُصْرت و نَقّاب دَرآمَد
از بیمِ مَلَک جُمله فَلَک رَخْنه و دَر شُد
وَزْ بیمِ مُسَبِّب همه اَسْباب دَرآمَد
آری لَقَبَش بود سَعادت بَکِ عالَم
زان پیش که اشخاصْ به اَلْقاب دَرآمَد
بُگْشاد مُحَمَّد دَرِ خُمخانهٔ غَیبی
بسیار کَسادی به میِ ناب دَرآمَد
از بَهرِ دلِ تشنه و تَسْکینِ چُنین خون
آن جامِ میِ لَعْلِ چو عُنّاب دَرآمَد
خاموش کُن امروز که این روزِ سُخَن نیست
زَحْمَت مَدِه آن ساقیِ اَصْحاب دَرآمَد
وانْ چرخهٔ گَردنده در اِشْتاب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن جانِ پُر از آتش و از آب
در لَرْزه چو خورشید و چو سیماب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن صورتِ پنهانیِ عالَم
از روزَنِ جانْ دوش چو مَهْتاب دَرآمَد
خورشید که میدَرَّد ازو مَشرق و مَغرب
از لُطْف بُوَد گَر به صُطُرلاب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن صُبح بَخَندید و بِتابید
تا خُفتهٔ صد ساله هم از خواب دَرآمَد
بارِ دِگَر آن قاضیِ حاجات نِدا کرد
خیزید که آن فاتِحِ اَبْواب دَرآمَد
بارِ دِگَر از قِبْله رَوان گشت رِسالت
در گوشِ مُحَمَّد چو به مِحْراب دَرآمَد
چون رفت مُحَمَّد به دَرِ خَیْبَرِ ناسوت
نَقْبی بِزَد از نُصْرت و نَقّاب دَرآمَد
از بیمِ مَلَک جُمله فَلَک رَخْنه و دَر شُد
وَزْ بیمِ مُسَبِّب همه اَسْباب دَرآمَد
آری لَقَبَش بود سَعادت بَکِ عالَم
زان پیش که اشخاصْ به اَلْقاب دَرآمَد
بُگْشاد مُحَمَّد دَرِ خُمخانهٔ غَیبی
بسیار کَسادی به میِ ناب دَرآمَد
از بَهرِ دلِ تشنه و تَسْکینِ چُنین خون
آن جامِ میِ لَعْلِ چو عُنّاب دَرآمَد
خاموش کُن امروز که این روزِ سُخَن نیست
زَحْمَت مَدِه آن ساقیِ اَصْحاب دَرآمَد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.