هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید. او از حیرانی و فغان عاشقان، بیکرانی عشق، و ناتوانی در بیان کامل احساساتش صحبت میکند. شاعر از معشوقی میگوید که بیهمتا و بینشان است و عشق به او بیپایان است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد.
غزل شمارهٔ ۶۹۸
آن کَس که زِ تو نشان ندارد
گَر خورشید است آن ندارد
ما بر دَر و بامِ عشقْ حیران
آن بامْ که نَردبان ندارد
دلْ چون چَنگ است و عشقْ زَخْمه
پس دل به چه دل فَغان ندارد؟
امروزْ فَغانِ عاشقان را
بِشْنو که تو را زیان ندارد
هر ذَرّه پُر از فَغان و نالهست
امّا چه کُند زیان ندارد
رَقْص است زبانِ ذَرّه زیرا
جُز رَقصْ دِگَر بیان ندارد
هر سو نِگَرانِ توست دلها
وان سو که تویی گُمان ندارد
این عالَم را کَرانهیی هست
عشقِ من و تو کَران ندارد
مانندِ خیالِ تو ندیدم
بوسه دَهَد و دَهان ندارد
مانندهٔ غَمْزهاَت ندیدم
تیر اَنْدازَد کَمان ندارد
دادی کَمَری که بر میانْ بَند
طِفْلِ دلِ من میان ندارد
گفتی که به سویِ ما رَوان شو
بی لُطفِ تو جانْ رَوان ندارد
گَر خورشید است آن ندارد
ما بر دَر و بامِ عشقْ حیران
آن بامْ که نَردبان ندارد
دلْ چون چَنگ است و عشقْ زَخْمه
پس دل به چه دل فَغان ندارد؟
امروزْ فَغانِ عاشقان را
بِشْنو که تو را زیان ندارد
هر ذَرّه پُر از فَغان و نالهست
امّا چه کُند زیان ندارد
رَقْص است زبانِ ذَرّه زیرا
جُز رَقصْ دِگَر بیان ندارد
هر سو نِگَرانِ توست دلها
وان سو که تویی گُمان ندارد
این عالَم را کَرانهیی هست
عشقِ من و تو کَران ندارد
مانندِ خیالِ تو ندیدم
بوسه دَهَد و دَهان ندارد
مانندهٔ غَمْزهاَت ندیدم
تیر اَنْدازَد کَمان ندارد
دادی کَمَری که بر میانْ بَند
طِفْلِ دلِ من میان ندارد
گفتی که به سویِ ما رَوان شو
بی لُطفِ تو جانْ رَوان ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.