هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج انسان‌هایی سخن می‌گوید که در شرایط سخت زندگی می‌کنند و از طبیعت و شرایط نامساعد شکایت دارند. همچنین، به حالت مستی و بی‌خبری از دنیا اشاره می‌کند و از ساقی و جام شراب به عنوان نمادهایی برای فرار از واقعیت استفاده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۹

بیچاره کسی که میْ ندارد
غوره به سَلَف هَمی‌فَشارد

بیچاره زمین که شوره باشد
وین ابرِ کَرَم بَرو نَبارد

باری دلِ من صَبوحْ مَست است
وامِ شبِ دوش می‌گُزارد

گفتم به صَبوحْ خُفتگان را
پامُزدِ وِیْ‌ام که سَر بَرآرَد

امروزْ گُریخت شَرم از من
او بر کَفِ مَستْ کِی نِگارَد؟

ساقی‌ست گرفته گوشَم امروز
یک لحظه مرا نمی‌گُذارَد

جامِ چو عَصاشْ اژدَها شُد
بر قِبْطیِ عقلْ می‌گُمارَد

خاموش و بِبین که خُمِّ مَستان
چون جامِ شَریف می‌سِپارَد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.