هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از آمدن ساقی و همراهی او با می ناب، نقل، بادام، نبات و شکر سخن میگوید. همچنین، شاعر از زیبایی و جذابیت ساقی و تأثیرات مثبت حضور او در مجلس سخن میگوید. در نهایت، شاعر از آمدن رایت سرخ و گشایش کارهای سخت و مشکل به برکت حضور ساقی یاد میکند.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیمی مانند شراب و میگساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و شاعرانه آن ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۷۰۸
بَرخیز که ساقی اَنْدَر آمد
وان جانِ هزار دِلْبَر آمد
آمد میِ ناب وَزْ پِیِ نُقْل
بادام و نَبات و شِکَّر آمد
آن جان و جهان رَسید و از وِیْ
صد جان جهانْ مُصَوَّر آمد
مُشک آمد پیشِ طُرّهٔ او
کان طُرّه زِ حُسنْ بر سَر آمد
زد حَلْقهٔ مُشکْ فام و میگفت
بُگْشایْ که بنده عَنْبَر آمد
از تابِش لَعْلِ او چه گویم؟
کَزْ لَعْل و عَقیق بَرتَر آمد
زان سُنبُلِ ابروَش حَیاتَم
با بَرگ و لَطیف و اَخْضَر آمد
دَردِهْ میِ خام و بین که ما را
در مَجلِس خامِ دیگر آمد
آن رایَتِ سُرخ کَزْ نِهیبَش
اِسْپاهِ فَرَج مُظَفَّر آمد
هر کار که بسته گشت و مُشکل
آن کار بِدو مُیَسَّر آمد
میْ دِهْ که سَرِ سُخَن ندارم
زیرا که سُخَن چو لَنْگَر آمد
وان جانِ هزار دِلْبَر آمد
آمد میِ ناب وَزْ پِیِ نُقْل
بادام و نَبات و شِکَّر آمد
آن جان و جهان رَسید و از وِیْ
صد جان جهانْ مُصَوَّر آمد
مُشک آمد پیشِ طُرّهٔ او
کان طُرّه زِ حُسنْ بر سَر آمد
زد حَلْقهٔ مُشکْ فام و میگفت
بُگْشایْ که بنده عَنْبَر آمد
از تابِش لَعْلِ او چه گویم؟
کَزْ لَعْل و عَقیق بَرتَر آمد
زان سُنبُلِ ابروَش حَیاتَم
با بَرگ و لَطیف و اَخْضَر آمد
دَردِهْ میِ خام و بین که ما را
در مَجلِس خامِ دیگر آمد
آن رایَتِ سُرخ کَزْ نِهیبَش
اِسْپاهِ فَرَج مُظَفَّر آمد
هر کار که بسته گشت و مُشکل
آن کار بِدو مُیَسَّر آمد
میْ دِهْ که سَرِ سُخَن ندارم
زیرا که سُخَن چو لَنْگَر آمد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.