هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از آمدن معشوقه‌اش سخن می‌گوید و از عاشقان می‌خواهد که از فرصت استفاده کنند. او به عشق و سعادت اشاره می‌کند و بیان می‌کند که هر کس از عشق بگریزد، مانند کاهی بی‌ارزش است. همچنین، شاعر به شهر تبریز و حال و هوای آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۲۳

ساقی بَرخیز کان مَهْ آمد‌
بِشْتاب که سختْ بی‌گَهْ آمد

تُرکانه بِتاز وَقتْ تَنگ است‌
کان تُرکِ خَطا به خَرگَهْ آمد

در وَهْم نبود این سَعادت‌
اِقْبال نِگَر که ناگَهْ آمد

عاشقْ چو پیاله پُر زِ خون بود‌
چون ساغَرِ میْ به قَهْقَهْ آمد

با چون تو مَهْ آن کِه وَقتِ دَریافت‌
تَعْجیل نکرد اَبْلَهْ آمد

از خَرمَنِ عشقْ هر کِه بُگْریخت‌
کاه است به خَرمَنِ کَهْ آمد

بی گَهْ شُد و هر کِه اوست مُقْبِل‌
بُگْریخت زِ خود به دَرگَهْ آمد

اَنْدَر تبریز های و هویی‌ست‌
آن را که زِ هَجْر با رَه آمد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.